سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ملاباسم کربلایی ( عذبنی درب الشام ) به همراه ترجمه فارسی

دوشنبه 87/6/18 6:11 عصر| | نظر

ملاباسم کربلایی ( عذبنی درب الشام ) به همراه ترجمه فارسی چاپ ارسال به دوست
نویسنده مدیریت   
1387/06/11 ساعت 03:01:01

Imageنوحه بسیار زیبای ملاباسم کربلایی ( عذبنی درب الشام ) به معنی راه شام عذابم داد به همراه متن عربی و ترجمه فارسی توسط سایت ذاکرین را می توانید از طریق ادامه مطلب به صورت صوتی دریافت کنید.
 

 

دریافت فایل

 متن عربی به همراه ترجمه فارسی

 


( مَر عَلینه )
< بر ما گذشت >
صفت گاع المصایب مَرعلینَه
 آخر زمین بلا ها برای ما ماند
اشلون انهار بالطف مَرعلینه
چه روزی در کربلا بر ما گذشت
على اجسوم الغوالب مُرعَلینه
یه سری ما را بر پیکر شهدا ببر
لگاها اجسوم صرعى اعلى الوطیة
آن ها را پیکر هایی مقتول بر خاک ها پیدا کرد


( مُر بَأهَلنه )
< سری به خانواده بزن >

یا خی چاس النوایب مُر بَأهلنه
ای برادر . چه کاس بلاهایی بر خانواده مون گذشت
او من کل صوب شامت مُر بَأهلنه
از هر سو شامتی بر خانواده مون گذشت
یا حادی الضعن بالله مُر بَأهَلنه
ای ساربان تو را به خدا مارا سری بر اجساد ببر
انتوادع گبل لا نطلع سبیة
خداحافظی کنیم قبل از اینکه به اسارت برویم




عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نام
راه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی
تیرت به من اصابت کرد – آه ای زمانم

یا زمن من عندک سبب کل بلوای - من زغری واتگابلت بالظیم اویای
ای زمان سبب همه بلاهایم تویی – از کوچکیم با بلاها با من روبرو شدی
واجفونی ذبلت من کثر دمع ابچای - لمن وگع چافل اضعونی الوفای
از گریه هایم پلک هایم پژمرده شد - از وقتی سرپرست سفرم آن با وفا افتاد
عالنهر گلبی طاح - والأمل منی راح
بر آن رود دلم افتاد – و امید به برگشتنش از من رفت
اوکل الأمانی - آه یا زمانی
و همه امید هایم – آه ای زمانم


عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نام
راه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی
تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم

جمر الغضى ابوسط الگلب حسراتی - صبن دمة من الفرک راحاتی
حسرت هایم مانند ذغال آتشی در وسط قلبم – از فراق چشمانم  خون میریزد
فوگ الوجن خلن أثر دمعاتی - ابکل اللیالی أتگلب ابحسباتی
اشک هایم بر روی صورتم اثر گذاشته – در همه شبها با حساب هایم می غلطم
بالطف عفت هالروح - یم الأجساد اتنوح
در کربلا این روح را رها کردم – نزد اجساد گریه و زاری می کند
والهم ولانی - آه یا زمانی
و غصه مرا فرا گرفته – آه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نام
راه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی
تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم


من أمی کسروا ضلع من عندی اضلوع - وشگد صبر عندک یا گلبی المفجوع
از مادرم پهلویی شکستنند اما از من پهلوها شکستنند – و چقدر صبر داری ای دل غم دیده
فوگ الرمح راس الحسین المگطوع - وعلى الهزل مچتوفة الأطفال اتلوع
بالایه نیزه . سر حسین بریده – و بر ناقه ها با دست بسته بچه ها حال خوشی ندارند
أتفگد المضعون - لو سکت إلیبچون
سراغ بچه ها را می گیرم – یا گریه کنندگان را ساکت می کنم
غدرک سبانی - آه یا زمانی
نامردی تو باعث اسارتم شد – آه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نام
راه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی
تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم

شاب الگلب من الهضم گبل الراس - أتفگد الطفل إلیطیح او ینداس
قلبم از بلاها قبل از سرم پیر شد – سراغ بچه ای که می افتد یا زیر پا می افتد را می گیرم
یو أستر العیلة من اعیون الناس - او من ضربوا امتونی صحت یا عباس
یا خانواده را از چشمان مردم می پوشانم – و وقتی مرا تازیانه می زنند فریاد می زنم یا عباس
یلی جبتنی اویاک - هضمونی خویة اعداک
ای تویی که مرا با خود آوردی – دشمنانت مرا اذیت کردند
ابشدة ترانی - آه یا زمانی
مرا در بلا می بینی – آه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نام
راه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی
تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم


من گطعوا اچفوفک یا راعی الغیرة - فوگ الهزل من دیرة رحت إلدیرة
وقتی که دستانت را بریدنند ای غیور – بر رویه ناقه ها از دیار به دیار دیگری رفتم
شحچیلک او أمری صعب تفسیره - تنشدنی عنک هند طحت ابحیرة
چه بگویم برات که شرح حالم سخته  – هنده درباره تو سوال می کند و من در حیرت ماندم
منی ترید اجواب - وآنه ابدمع سچاب
از من جواب می خواهد – و من با اشک های جاری
ما أدری اشدهانی - آه یا زمانی
نمی دونم چی به سر من آمد – اه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نام
راه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی
تیرت به من اصابت کرد – آه ای زمانم

من عگب خدری او عزتی او ذیچ الدار - لنی ابخرابة گاعدة او بین أشرار
از بعد سرپرستم و عزتم و آن خانه – در خرابه ای نشسته ام ودر بین دشمن ها
والصوب المدینة اتوجهت بالأنظار - یا جدی گوم أنظر یا طه المختار
چشم ها به طرفه مدینه متوجه شد – ای جدم بلند شو ببین ای طه مختار
بس حرم والأطفال - یا الهادی وابیا حال
فقط زن و بچه ها – ای هادی و در چه حالتی
محد رعانی - آه یا زمانی
هیچ کس مراعاتم نکرد – اه ای زمانم




عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نام
راه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی
تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم

امضیت أربعین امن اللیالی یا حسین - ما بین لوعة گلبی ودموع العین
دهل شب از اربعین گذراندم ای حسین – بین دل شورگی و اشک چشم ها
من شبلک أنشدک خویه عن گبرک وین - او عن گبر أخوک او رایته والچفین
برادرم ، سراغ قبرت را از فرزندت میگیرم – و همچنین از قبر برادرت و پرچمش و دستانش
من الیسر ردیت - ولگبرک اتعنیت
از اسارت برگشتم – وبه قبرت آمدم
وإشتد حنانی - آه یا زمانی
و حنانم زیاد شد – آه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نام
راه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی
تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم

ترجمه : حسین عباسی


مشترک RSS وبلاگ شوید

آرشیوها

پیوند‌ها