سفارش تبلیغ
صبا ویژن

9808محاجّه امام باقر با دشمن امیرالمؤمنین علیهما السلام

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

محاجّه امام باقر با دشمن امیرالمؤمنین علیهما السلام

محاجه امام باقر(ع)

عبدالله بن نافع که از خوارج بود می‏گفت: اگر می‏دانستم که در شرق و غرب زمین کسی هست که با من بحث کند و بگوید: علی بن ابی طالب اهل نهروان را بحق کشت و بر آن ظلم نکرد، من سوار بر شتران پیش او می‏رفتم تا با من مخاصمه کند.

به او گفتند: حتی در میان اولاد علی هم کسی را نمی‏شناسی؟! گفت: مگر در میان اولاد علی عالمی وجود دارد؟! گفتند: این اولین نادانی توست که فکر می‏کنی اولاد علی از عالم و دانشمند خالی است.

گفت: امروز عالم اولاد علی کیست؟ گفتند: محمد بن علی بن الحسین (ع)، عبدالله با بزرگان خوارج به مدینه آمد و از امام باقر اجازه خواست، به امام عرض کردند: عبدالله بن نافع اجازه ملاقات می‏خواهد. فرمود: او با من چه کار دارد، با آن که در بامداد و شامگاه از من و پدرم بیزاری می‏کند.

ابوبصیر گفت :یابن رسول الله (ص) او می‏گوید: اگر در شرق و غرب زمین کسی یافت بشود که بگوید: علی بن ابی طالب اهل نهروان رابه نا حق نکشت من پیش او رفته و با او محاجه می‏کنم.

امام فرمود: برای مناظره پیش من آمده است؟ ابوبصیر گفت: آری. امام به غلامش فرمود: بروبارش را پایین بیاور و بگو فردا به ملاقات من بیاید.

عبدالله بن نافع فردا با بزرگان خوارج آمد، امام باقر صلوات الله علیه همه فرزندان مهاجر و انصار را جمع کرد و پیش آنها آمد، وجود مبارکش مانند قرص قمر نورانی بود، آن حضرت خدا را حمد و ثنا کرد و بر رسولش صلوات فرستاد و فرمود: حمد خدا را که ما را به نبوتش گرامی داشت و به ولایت مخصوص فرمود. ای فرزندان مهاجر و انصار هر که منقبتی و فضیلتی از علی بن ابی طالب صلوات الله علیه می‏داند بگوید.

آنها بپاخاسته و آنچه می‏دانستند گفتند. عبدالله بن نافع خارجی گفت: من هم این مناقب را می‏دانم ولی علی (نعوذ بالله) وقتی که جریان حکمین را قبول کرد کافر شد!

در همین وقت روایت خیبر را خواندند که رسول الله (ص) در حق علی (ع) فرمود: «لا عطین الرایة غداً رجلاً یُحبّ اللّهَ و رسولّه و یحبّه اللّهُ و رسولُه کرّارٌ غیرُ فرّار لاٍیرجع حتی یفتحَ اللّه علی یدیه».

(به خدا سوگند فردا پرچم را به دست کسی خواهم سپرد که او خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و رسولش نیز او را، کسی که بر دشمن یورش می برد و از او نمی گریزد، بازنمی گردد مگر آنکه خداوند پیروزی را با دستاش محقق می سازد.)

امام (ع) به عبدالله فرمود: درباره این حدیث چه می‏گویی؟ گفت: راست است و شکی در آن نیست ولیکن علی بعداً کافر شد (نعوذ بالله) امام فرمود: مادرت به عزایت بنشیند بگو ببینم روزی که خدا علی را دوست داشت می‏دانست که اهل نهروان را خواهد کشت یا نه؟ اگر بگویی: نه کافر شده‏ای .

گفت: می‏دانست. فرمود: آیا او را بر این دوست می‏داشت که به طاعت عمل کند یا به معصیت او؟ گفت: نه، عمل کند به طاعت او.

امام فرمود: پس برخیز در حالی که مغلوب شده‏ای. عبدالله برخاست و می‏گفت:

«حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر(بقره/187)، الله اعلم حیث یجعل رسالته(انعام/124)

تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد! و خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد!

منبع:

روضه کافی: ص 349 حدیث پانصد و چهل و هشت، مناقب. ج 4 ص 201 باختصار.


9807زندگانی امام باقر علیه السلام در یک نگاه

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

زندگانی امام باقر علیه السلام در یک نگاه

زندگانی امام باقر علیه السلام

نام : محمد.

کنیه : ابو جعفر و ابوجعفر اول .

القاب : باقر, شاکر, هادی , امین , شبیه -به خاطر شباهت ایشان به پیامبراکرم (ص )-.

مـشهورترین لقب آن حضرت , باقر است . پیامبر اکرم (ص ) به واسطه جابربن عبداللّه انصاری , آن حضرت را به این لقب, ملقب کرد و به ایشان سلام رساند.

منصب : معصوم هفتم و امام پنجم شیعیان .

تاریخ ولادت : اول رجب سال 57 هجری .

برخی از مورخان , ولادت ایشان را در سوم صفر سال 57 هجری دانسته اند.

محل تولد: مدینه مشرفه , در سرزمین حجاز (عربستان سعودی کنونی ).

نسب پدری : امام زین العابدین , علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع ).

نام مادر: فاطمه , دختر امام حسن مجتبی (ع ) که مکنی به ام عبداللّه بود.

ایـن بـانـوی ارجـمـند, از زنان بزرگ عصر خویش بود که امام صادق (ع ) درباره شان و منزلت او, فـرمـود: جـده ام , فـاطمه بنت حسن , صدیقه بود و در آل امام حسن (ع ) زنی به درجه و مرتبه او نرسید.

چـون نـسـب امـام مـحـمـد بـاقر(ع ), هم از پدر و هم از مادر, به امام امیرالمؤمنین (ع )و فاطمه زهرا(س ) می رسد, به ایشان علوی بین علویین و فاطمی بین فاطمیین گفته می شود.

مـدت امـامـت : از زمـان شهادت پدرش , امام زین العابدین (ع ) در سال 95 تا سال114 هجری , به مدت 20 سال .

تاریخ و سبب شهادت : هفتم ذی حجه سال 114 هجری , در سن 57 سالگی (و به قولی ربیع الاول یا ربیع الاخر سال 114 هجری ) به وسیله زهری که ابراهیم بن ولید عبدالملک , در ایام خلافت هشام بن عبدالملک , به آن حضرت خورانید.

محل دفن : قبرستان بقیع , در مدینه مشرفه , در جوار قبر پدرش , امام زین العابدین (ع ) و عمویش , امام حسن مجتبی (ع ) و فرزندش , امام صادق (ع ).

همسران :1. ام فروه بنت قاسم . 2. ام حکیم و چند ام ولد.

فرزندان :1. امام جعفر صادق (ع ). 2. عبداللّه . 3. ابراهیم . 4. عبیداللّه . 5. علی .6. زینب . 7. ام سلمه .

 

اصحاب :

تعداد اصحاب , یاران و راویان آن حضرت , بیش از آن است که بتوان نام همه آنان را در این جا آورد, به ناچار نام برخی از بزرگان آنان را ذکر می کنیم :

1. زرارة بن اعین .

2. معروف بن خربوذمکی .

3. ابو بصیر اسدی .

4. فضیل بن یسار.

5. محمدبن مسلم .

6. یزید بن معاویه عجلی .

ایـن شـش نـفـر, در علم رجال , به اصحاب اجماع اولی شهرت یافته اند که فقها وحدیث شناسان شیعه , اتفاق نظر و اجماع دارند بر صحت نقل روایت آنان از امام معصوم (ع ).

7. حمران بن اعین .

8. بکیر بن اعین .

9. عبدالملک بن اعین .

10. عبدالرحمن بن اعین .

11. محمد بن اسماعیل بن بزیع .

12. عبداللّه بن میمون .

13. محمد بن مروان .

14. اسماعیل بن فضل هاشمی .

15. ابو هارون مکفوف .

16. ظریف بن ناصح .

17. سعید بن ظریف .

18. اسماعیل بن جابر خثعمی .

19. عقبة بن بشیر اسدی .

20. کمیت بن زید اسدی .

21. جابر بن یزید جعفی .

مـشهورترین لقب آن حضرت , باقر است . پیامبر اکرم (ص ) به واسطه جابربن عبداللّه انصاری , آن حضرت را به این لقب, ملقب کرد و به ایشان سلام رساند.

زمامداران معاصر

 1. معاویة بن ابی سفیان (35- 60ق .).

2. یزید بن معاویه (60- 64ق .).

3. معاویة بن یزید (64- 64ق .).

4. عبداللّه بن زبیر (64- 73ق .).

5. مروان بن حکم (64- 65ق .).

6. عبدالملک بن مروان (65- 86ق .).

7. ولید بن عبدالملک (86- 96ق .).

8. سلیمان بن عبدالملک (96-99ق .).

9. عمربن عبدالعزیز (99- 101ق .).

10. یزید بن عبد الملک (101- 105ق .).

11. هشام بن عبدالملک (105- 125ق .).

از مـیان خلفای مذکور, تنها عبداللّه بن زبیر, که به مدت ده سال بر حجاز و عراق حکومت کرد, از غیر بنی امیه بود و بقیه , همگی از سلسله بنی امیه و از دو تیره فرزندان ابوسفیان و فرزندان حکم بـن عـاص بـودند و تمامی آنان جز معاویة بن یزید(معروف به معاویه ثانی ) و عمربن عبدالعزیز در اذیت و آزار اهل بیت پیامبراکرم (ص ) و امامان شیعه اتفاق داشتند.

رویدادهای مهم 1. حـضـور امـام مـحـمد باقر (ع ) در واقعه کربلا, در سن چهار سالگی , به همراه پدرش , امام زین العابدین (ع ) در محرم سال 61 هجری .

2. شهادت امام زین العابدین (ع ), پدر ارجمند امام محمد باقر (ع ), در سال 95هجری .

3. مباحثات و احتجاجات امام محمد باقر (ع ) با بزرگان مذاهب و ادیان , درباره اثبات حقانیت اهل بیت (ع ).

4. ضـرب سـکه اسلامی , برای پول رایج خلافت اسلامی , و اسقاط سکه رومی توسط عبدالملک بن مروان , در سال 76 هجری , با مشورت و یاری امام محمدباقر(ع ).(1) 5. احضار امام محمد باقر (ع ) و فرزندش , امام جعفر صادق (ع ) به شام از سوی هشام بن عبدالملک .

6. تـاسـیس پایه های اصلی حوزه علوم اهل بیت (ع ) در مدینه , و تربیت شاگردان مبرز توسط امام محمد باقر(ع ).

7. مـسـمـومـیت و شهادت امام محمد باقر (ع ), درسال 114 هجری , به دست ابراهیم بن ولید بن عبدالملک , والی مدینه , به دستور خلیفه وقت , هشام بن عبدالملک .

8. به خاک سپاری بدن مطهر امام محمد باقر (ع ) در قبرستان بقیع , در مدینه , درکنار قبر پدرش , امـام زیـن الـعـابـدیـن (ع ) و عمویش , امام حسن مجتبی (ع ), توسطامام جعفر صادق (ع ) و سایر بازماندگان .

داستان ها 1. موعظه امام محمد باقر (ع ) به صوفی عصرش محمد بن منکدر, یکی از متصوفان مشهور عصر خویش بود که در عبادت ظاهری و انجام فرایض و مـسـتحبات اسلامی سعی بلیغی داشت , به طوری که از همه کارها دست برداشته , تنها به عبادت می پرداخت .

او اوقـات شـب را مـیان خود, مادر و خواهر خویش تقسیم کرده بود تا هر کدام ازآنان ثلث شب را بیدار بوده و به نماز و تهجد بپردازند. چون خواهرش درگذشت ,شب را با مادرش تقسیم کرد که هر کدام نیمی از آن را مشغول عبادت باشند و چون مادرش وفات یافت , وی تمام شب را بیدار بود و به راز و نیاز می پرداخت .

مـحـمـد بن منکدر روزی در جمع مریدانش گفت : من گمان نداشتم که علی بن حسین (زین الـعـابـدین ) خلفی چون خود به یادگار گذاشته باشد تا این که روزی فرزندش محمد باقر (ع ) را دیـدم و خـواسـتـم وی را پندی دهم , اما او به من پندی داد ودرسی آموخت . مریدانش پرسیدند: مـحـمـد باقر (ع ) به چه چیز تو را پند داد؟

وی جریان ملاقات خویش با امام محمد باقر (ع ) را این گونه بیان کرد: در یـکـی از روزهای بسیار گرم , برای انجام کاری به بیرون مدینه می رفتم , در بین راه محمد بن علی (ع ) را دیدم که فربه و تناور بود و بر دو غلام خویش تکیه کرده ,می آمد. با خود گفتم بزرگی از بـزرگـان قـریـش برای طلب دنیا در چنین حالتی بیرون آمده است , هم اکنون وی را موعظه خواهم کرد. هـمـیـن که به او رسیدم , سلام کردم . محمد بن علی (ع ) نفس زنان و عرق ریزان جواب سلام مرا داد.

پی نوشت:

1- سیرة الائمة الاثنی عشر, ج2 , ص 221. لازم بـه ذکـر اسـت گـرچـه سـال ضـرب سکه اسلامی , معاصر با دوران امامت حضرت امام زین الـعـابدین (ع )بوده است , اما در ایام , امام محمد باقر(ع ) نیز همچون پدر گرامی اش ملجا علمی و دیـنـی امت بود. به همین دلیل , کمک رسانی به خلیفه وقت و تشویق او در یک امر مهم اسلامی و سـیاسی و اقتصادی , توسط آن حضرت , استبعادی ندارد و یا ممکن است عمل امام محمد باقر (ع ) به اشاره پدر گرامی وی امام زین العابدین (ع ) انجام یافته باشد.

برگرفته از:

خاندان عصمت، سید تقی واردی

 


9811وصیت امام باقر علیه السلام در آخرین لحظات

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

وصیت امام باقر علیه السلام در آخرین لحظات

وصیت امام باقر (ع)

شیخ کلینی در کتاب کافی به سند خود از امام رضا (ع) روایت کرده است که امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامی که به‏درود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبری مهیا کنید پس اگر به شما گفتند برای رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصدیق کنید.

نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است که امام باقر (ع) شکافتن زمین را از برخی جهات بهتر می‏دانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است.

کلینی به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعت‏سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسید به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قریش را دعوت کردم که یکی از آنان نافع مولای عبد الله بن عمر بود.

پس به من فرمود: «بنویس این چیزی است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد که ای فرزندانم خداوند دین را برای شما برگزید، پس نمیرید مگر آنکه تسلیم رضای خداوند باشید. »و وصیت کرد محمد بن علی به جعفر بن محمد و به وی فرمان می‏دهد که او را به جامه بردی که هر جمعه در آن نماز می‏خواند کفن کند و عمامه‏اش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهای کفن او را باز کند.

سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت کند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: ای پدر!در این وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردی؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکرده‏ام و می‏خواستم بدین وسیله حجت و دلیلی برای تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) می‏خواست به این وسیله همگان بدانند که جعفر بن محمد (ع) ، وصی و جانشین و امام بعد از اوست.

کلینی در کافی به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: پدرم روزی در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهی از قریشیان ساکن مدینه را بدینجا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین کردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: ای جعفر هنگامی که من دنیا را وداع گفتم مرا بشوی و کفن کن و قبرم را چهار انگشت‏بالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض کردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این کارها امر می‏کردی، انجام می‏دادم. چرا درخواستی تا عده‏ای را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم می‏خواستم با تو نزاع نکنند. (یعنی در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نکنند و بدانند که تو وصی منی) .

کلینی در کافی به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: پدرم در وصیتش نوشته بود که وی را در سه جامه کفن کنم. یکی ردای جمره‏ای او بود که در روز جمعه با آن نماز می‏خواند و دو پیراهن دیگر. پس به وی عرض کردم: چرا اینها را می‏نویسی؟فرمود: می‏ترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه کفن کن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو کفن محسوب مکن بلکه عمامه از چیزهایی است که بدن را به آن می‏پوشانند.

شیخ کلینی در کافی به سند خود نقل کرده است که امام باقر (ع) وصیت کرد که هشتصد درهم برای برگزاری مراسم سوگواری او اختصاص دهند و این کار را از سنت می‏دانست. زیرا پیامبر می‏فرمود: برای خاندان جعفر طعامی فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل کردند.

 

برگرفته از:

 سیره معصومان، ج 5، ص 45، سید محسن امین، ترجمه: علی حجتی کرمانی


9812گلهایی معطر از بوستان احادیث امام باقر(ع)

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

گلهایی معطر از بوستان احادیث امام باقر(ع)

چهل حدیث

چهل حدیث از امام محمد باقر علیه السلام

1- چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا ، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است ، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده ، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (166)

--------------------------------------------------------------------------------

2- تو را به پنج چیز سفارش می کنم : اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ، اگر مدحت کنند شاد مشو ، و اگر نکوهشت کنند ، بیتابی مکن .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (167)

--------------------------------------------------------------------------------

3- سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (170)

--------------------------------------------------------------------------------

4- چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)

--------------------------------------------------------------------------------

5- نهایت کمال ، فهم در دین و صبر بر مصیبت ، و اندازه گیری در خرج زندگانی است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)

--------------------------------------------------------------------------------

6- سه چیز از خصلتهای نیک دنیا و آخرت است : از کسی که به تو ستم کرده است گذشت کنی ، به کسی که از تو بریده است بپیوندی ، و هنگامی که با تو به ندانی رفتار شود ، بردباری کنی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

--------------------------------------------------------------------------------

7- خداوند دوست ندارد که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند ، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

--------------------------------------------------------------------------------

8- دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

--------------------------------------------------------------------------------

9- هیچ بنده ای عالم نیست ، مگر اینکه نسبت به بالا دست خود ، حسادت نورزد ، و زیردست خود را خوار نشمارد . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

--------------------------------------------------------------------------------

10- هر که خوش نیت باشد ، روزی اش افزایش می یابد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

--------------------------------------------------------------------------------

11- هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد ، بر عمرش افزوده می گردد . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

--------------------------------------------------------------------------------

12- از سستی و بی قراری بپرهیز ، که این دو ، کلید هر بدی می باشند ، کسی که سستی کند ، حقی را ادا نکند ، و کسی که بی قرار شود ، بر حق صبر نکند . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

--------------------------------------------------------------------------------

13- پیوند با خویشان ، عملها را پاکیزه می نماید ، اموال را افزایش می دهد ، بلا را دور می کند ، حسا آخرت را آسان می نماید ، و مرگ را به تاخیر می اندازد . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 71، ص (111)

--------------------------------------------------------------------------------

14- بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 65، ص (152)

--------------------------------------------------------------------------------

15- خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار می دهد ، چنانکه سفر کرده ای برای خانواده خود هدیه می فرستد ، و او را از دنیا پرهیز می دهد ، چنانکه طبیب مریض را پرهیز می دهد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (180)

--------------------------------------------------------------------------------

16- بر شما باد به پرهیزکاری و کوشش و راستگویی ، و پرداخت امانت به کسی که شما را بر آن امین دانسته است ، چه آن شخص ، نیک باشد یا بد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (179)

--------------------------------------------------------------------------------

17- غیبت آن است که درباره برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است . و بهتان آن است که عیبی را که در برادرت نیست ، به او ببندی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (178)

--------------------------------------------------------------------------------

18- خداوند ، دشنام گوی بی آبرو را دشمن دارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

--------------------------------------------------------------------------------

19- تواضع ، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شانش باشد ، و اینکه به هر کس رسیدی سلام کنی ، و جدال را هر چند حق با تو باشد ، ترک کنی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

--------------------------------------------------------------------------------

20- برترین عبادت ، پاکی شکم و پاکدامنی است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

--------------------------------------------------------------------------------

21- خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش ، به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است ، دقت و باریک بینی می کند . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 7 ، ص (267)

--------------------------------------------------------------------------------

22- آن که از شما به دیگری علم بیاموزد ، پاداش او ( نزد خدای تعالی ) به مقدار پاداش دانشجوست ، و از او هم بیشتر می باشد . کافی ، ج 1 ، ص (35)

--------------------------------------------------------------------------------

23- هر که علم و دانش را جوید برای آنکه به علما فخر فروشی کند ، یا با نابخردان بستیزد ، و یا مردم را متوجه خود نماید ، باید آتش را جای نشستن خود گیرد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، 2 ، ص (38)

--------------------------------------------------------------------------------

24- خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد .

کافی ، ج 2 ، ص (663)

--------------------------------------------------------------------------------

25- سه خصلت است که دارنده اش نمی میرد تا عاقبت شوم آن را ببیند : ستمکاری ، ازخویشان بریدن ، و قسم دروغ که نبرد با خداست .

کافی ، ج 75، ص (174)

--------------------------------------------------------------------------------

26- به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا ، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نکند ، جز اینکه حاجتش را بر آورد . کافی ، ج 2 ، ص (475)

--------------------------------------------------------------------------------

27- خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بنده ای را دوست دارد که بسیار دعا کند ، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب ، زیرا آن ، ساعتی است که درهای آسمان در آن هنگام باز گردد و روزیها در آن تقسیم گردد و حاجتهای بزرگ بر آورده شود .

کافی ، ج 2 ، ص (478)

--------------------------------------------------------------------------------

28- دعای انسان پشت سر برادر دینی اش ، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است . کافی ، ج 2 ، ص (507)

--------------------------------------------------------------------------------

29- هر چشمی روز قیامت گریان است ، جز سه چشم : چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد ، چشمی که از ترس خدا گریان شود ، و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود .

کافی ، ج 2 ، ص (80)

--------------------------------------------------------------------------------

30- شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم به دور خود می تند ، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکل تر می کند ، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد .

کافی ، ج 2 ، ص (316)

--------------------------------------------------------------------------------

31- چه بسیار خوب است نیکی ها پس از بدی ها ، و چه بسیار بد است بدی ها پس از نیکی ها . کافی ، ج 2 ، ص (458)

--------------------------------------------------------------------------------

32- چون مؤمن با مؤمنی دست دهد ، پاک و بی گناه از یکدیگر جدا می شوند . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 73، ص (20)

--------------------------------------------------------------------------------

33- از دشمنی بپرهیزید ، زیرا فکر را مشغول کرده و مایه نفاق می گردد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 2 ، ص (301)

--------------------------------------------------------------------------------

34- هیچ قطره ای نزد خداوند ، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا و برای او ریخته شود ، نیست . کافی ، ج 2 ، ص (482)

--------------------------------------------------------------------------------

35- هر که بر خدا توکل کند ، مغلوب نمی شود ، و هر که از گناه به خدا پناه برد ، شکست نمی خورد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (151)

--------------------------------------------------------------------------------

36- افزایش نعمت از جانب خداوند قطع نمی شود ، مگر اینکه شکر از جانب بندگان قطع گردد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (54)

--------------------------------------------------------------------------------

37- خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد ، اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 2 ، ص (215)

--------------------------------------------------------------------------------

38- مؤمن برادر مؤمن است ، او را دشنام نمی دهد ، از او دریغ نمی کند ، و به او گمان بد نمی برد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

--------------------------------------------------------------------------------

39- هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (178)

--------------------------------------------------------------------------------

40- سه چیز پشت انسان را می شکند : مردی که عمل خویش را زیاد شمارد ، گناهانش را فراموش کند ، و به رای خویش ، خوشنود باشد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 69، ص (314)


9813قصه مظلومی

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

قصه مظلومی

شهادت امام باقر (ع)

کسی که بود شکافنده‌ی تمام علوم

هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم

سر تو باد سلامت یا رسول ‌الله

وصّی پنجم تو کشته شد، ولی مظلوم

گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند

گهی به خانه‌اش از کینه خصم برد هجوم

بسان مادر و آباء رنج دیده‌ی خویش

همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم

به غربت علی و خاندان او سوگند

امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم

هماره قصه مظلومی‌اش به خاک بقیع

بود ز غربت قبرش برای ما معلوم

ز دردهای نهانی که بود در دل او

کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم

حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت

که بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم

نه طاقت است زبان را به وصف غم‌هایش

نه قدرت است قلم را که تا کند مرقوم

بگو به امت اسلام، این سخن (میثم)

به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم

 

غلامرضا سازگار


9809امام باقر علیه السلام و آخوند درباری

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

امام باقر علیه السلام و آخوند درباری

امام باقر(ع) و آخوند درباری

زرارة بن اعین گوید: ابو جعفر امام باقر (ع) در تشییع جنازه‏ای از قریش حاضر شدند، من نیز در خدمتش بودم، عطاء بن ابی رباح نیز از جمله حاضران بود، زنی در پشت جنازه ضجه می‏کشید و ناله می‏کرد، عطاء به آن زن گفت: ساکت شو و صدایت بلند نشود وگرنه من بر می‏گردم، زن ساکت نشده، عطا برگشت. من به امام باقر (ع) گفتم: عطاء برگشت. فرمود: چرا؟ گفتم: زن ساکت نشد او نیز برگشت. حضرت فرمود: به تشییع جنازه ادامه بده، ما اگر باطلی را با حق دیدیم و بخاطر باطل، دست از حق برکشیدیم حق مسلمان را ادا نکرده‏ایم .

چون نماز میت خوانده شد، ولیّ میت به امام عرض کرد: برگردید خدا شما را رحمت کند، که آمدن، شمارا ناراحت می‏کند، امام برگشت، من به او گفتم: صاحب جنازه اجازه دادند برگردید، من هم با شما کار خصوصی دارم، فرمود: به راهت ادامه‏بده ما با اجازه او نیامده‏ایم تا با اجازه او برگردیم. بلکه از این عمل خواسته‏ایم به اجر و فضل خدا برسیم، انسان هر قدر پشت سر جنازه باشد همان قدر اجر می‏برد. *

عطاء بن ابی رباح از آخوندهای درباری بود که بنی امیه بسیار تعظیمش می‏کردند، حتی در میان مردم جار می‏زدند: کسی جز عطاء حق فتوا دادن ندارد اگر او نباشد عبدالله بن ابی نجیح فتوا خواهد داد، عطاء یک چشم، پهن بینی، و بسیار سیاه رنگ بود چنانکه ابن جوزی در تاریخش گفته است (مرآت العقول) یعنی ظاهرش مثل باطنش چرکین و تنفر آور بود. این گونه ناکسان بودند که خانه‏های وحی را به صورت خرابه‏ها در آورده و مردم را از سعادت باز داشتند و با روسیاهی خدای خویش را ملاقات کردند.

این مطلب نیز قابل دقت است که منصور خلیفه ستمگر عباسی مالک بن انس را در مکه ملاقات کرد، و از او در بسیاری از مسائل سؤالهای و از فشاری که عامل مدینه به او وارد آورده بود، اعتذار نمود و گفت: کتابی بنویس که مردم را وادار به عمل به آن کنم، تا نظام واحد شریعتی بوجود آید و همه بر یک مفتی گرد آیند، ولی به شرط آن که از علی بن ابی طالب در آن کتاب چیزی نقل نکنی، مالک به شرط او عمل کرد و در «موطّأ» چیزی از علی (ع) نقل نکرد. (الامام الصادق و المذاهب الاربعه: ج 2 ص 555).

در این کتاب که شامل هزار و هفتصد و بیست حدیث است، از عبدالله بن عمر صد و پنج حدیث، از ابن شهاب زهری صد و پانزده حدیث، از ابوهریره پنجاه حدیث، از عایشه چهل و هشت حدیث و از علی بن ابی طالب (ع) تنها پانزده حدیث نقل شده و از حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام حتی یک حدیث هم نقل نشده است.

 

پی نوشت:

*کافی: ج 3 ص 171 - 172.


9810نصیحتی به امام باقر علیه السلام

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

نصیحتی به امام باقر علیه السلام

نصیحتی به امام باقر علیه السلام!

در فکر این بودم که بعد از اماممان زین العابدین (علیه السلام)، چه کسی شایستگی دارد تا جانشین او شود؛ تا این که روزی به محمد بن علی (علیهما السلام) برخورد کردم و او مرا پند و اندرزی داد که فهمیدم جانشین به حق اوست.

اطرافیان که از شنیدن این سخن تعجب کرده بودند، به محمد بن منکدر گفتند: امام باقر (علیه السلام) چه پند و اندرزی به تو داد؟

محمد بن منکدر گفت:" در یکی از ساعت های بسیار گرم  روز به یکی از نواحی مدینه رفته بودم. در آن جا محمد بن علی (علیهما السلام) را دیدم که مشغول کار در مزرعه بود. به خودم گفتم: بزرگی از بزرگان قریش در این ساعت و با این حالت  در طلب دنیا می کوشد؟! خدا را گواه گرفتم که او را نصیحت کنم. پس نزدیک او شدم و بر وی  سلام کردم. او که بسیار عرق کرده بود، با گشاده رویی سلام مرا پاسخ داد. به او گفتم: خداوند شما را اصلاح کند! بزرگی از بزرگان قریش در این ساعت  و با این حالت در طلب دنیا می کوشد؟ شاید در این حالت مرگ شما فرا رسد!

 امام باقر (علیه السلام) فرمود:" به خدا قسم اگر مرگ در این حالت مرا دریابد، در حالی نزد من  آمده است که به طاعت خداوند مشغولم و بدین وسیله خود را از تو و دیگران بی نیاز ساخته ام؛ امّا من از این می ترسم که مرگم زمانی فرا رسد که  به نا فرمانی خداوند مشغول باشم."

من با شنیدن این سخن عرض کردم: خدایت رحمت کند! من می خواستم شما را نصیحت کنم، امّا شما مرا اندرز دادید."

در واقع امام باقر (علیه السلام) می توانست از دیگران در کار سر و سامان دادن به  کشتزار خویش استفاده کند، امّا او دوست می داشت تا برای تحصیل معاش خانواده اش، خود کوشش کند و در این زمینه به کسی متکی نباشد. از این رو خود را به سختی می انداخت و در مزرعه ی خویش به کشاورزی می پرداخت و از این کار به عنوان کاری در راستای اطاعت پروردگار نام می برد.

بنابراین فرق است بین کار دنیا برای دنیا و مال اندوزی و کار دنیا برای به دست آوردن روزی حلال و کسب رضایت خداوند. 

 

برگرفته از :

هدایتگران راه نور (زندگانی امام محمد باقر(علیه السلام))، آیت الله مدرسی، با اندکی تصرف


9815لحظه‏های واپسین صبر

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

لحظه‏های واپسین صبر

شهادت امام باقر(ع)

دیده جانانه‏ای پر ابر بود

لحظه‏های واپسین صبر بود

آنکه در ذهنش هجوم دشنه داشت

یادگار آب، کامی تشنه داشت

بود اندر خاطرش آلاله‏ها

آخرین ساعات عمر لاله‏ها

در نگاه آخر پور حسین

موج می‏زد کربلای شور و شین

همچو جدش بیقرار بیقرار

روز عاشورای عمرش ناله دار

روز آتش، روز خون، روز قیام

روز غارت غارت اهل خیام

گه نگاهش بود سوی خیمه‏گاه

گاه می‏بردش میان قتلگاه

گاه دستانش به دست عمه بود

گاه آغوشش به بابا می‏گشود

ز آنچه می‏آزرد او، بیش از همه

بود غمهای سه ساله فاطمه

یاد روزی که هراسان می‏دوید

دختری آتش به دامان می‏دوید

هرم آتش بس که دامن می‏گشود

از بیابان تا مدینه شعله بود

گاه قلبش از غم، آتش می‏گرفت

گاه زهر کین حیاتش می‏گرفت

اشکهای سرخ امانش را گرفت

ذره ذره داغ جانش را گرفت

دارِ فانی را وداعی خسته داشت

زیر لب نامی گران، پیوسته داشت

آخر الامر از تب و تاب ممات

داد ذکر وا حسینایش نجات

 

محمود ژولیده


9816تصاویر ویژه شهادت امام محمد باقر علیه السلام

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

تصاویر ویژه شهادت امام محمد باقر علیه السلام
دانلود در ادامه مطلب
یاحق امام حسن مجتبی علیه السلام پشت وپناه تون


9817اسکرین سرور ویژه شهادت امام محمد باقر علیه السلام

چهارشنبه 87/10/4 3:45 عصر| | نظر

اسکرین سرور ویژه شهادت امام محمد باقر علیه السلام
دانلود در ادامه مطلب
یاحق امام حسن مجتبی علیه السلام پشت وپناه تون


   1   2      >
مشترک RSS وبلاگ شوید

آرشیوها

پیوند‌ها