خطبه حضرت زهرا (س) درمسجد و پاسخ ابوبکر به ایشان1
پنج شنبه 87/2/26 1:41 عصر| | نظر
خطبه حضرت زهرا (س) درمسجد و پاسخ ابوبکر به ایشان
خطبه حضرت زهرا سلام الله علیهاپاسخ ابوبکر به دختر پیغمبر
«اطلع الشیطان راسه من مغرزه صارخا لکم فوجدکم لدعائه مستجیبین» (1) «از خطبه دختر پیغمبر»
در عصر پیغمبر (ص) و صدر اسلام، مسجد تنها مرکز دادخواهى بود. هر کس از صاحب قدرتى شکایتى داشت، هر کس حقى را از دست داده بود، هر کس از حاکم یا زمامدار، رفتارى دور از سنت پیغمبر مىدید، شکوه خود را بر مسلمانان عرضه مىکرد، و آنان مکلف بودند تا آنجا که مىتوانند او را یارى کنند و حق او را بستانند. از دختر پیغمبر حقى را گرفته و با گرفتن این حق سنتى را شکسته بودند. او مىدید نزدیک است حکومت در اسلام، رنگ نژاد و قبیله را به خود بگیرد (کارى که سى سال بعد صورت گرفت). مهاجران که از تیره قریشاند انصار را از صحنه سیاست بیرون راندند. انصار که خود یاوران پیغمبر بودند، پس از وى خواهان زمامدارى گشتند. قریش در دوره پیش از اسلام خود را عنصرى ممتاز مىدانست و امتیازاتى براى خویش پدید آورد. با آمدن اسلام آن امتیازها از میان رفت. اکنون این مردم بار دیگر گردن افراشتهاند و ریاست مسلمانان را حق خود مىدانند، آنهم نه بر اساس امتیازات معنوى چون علم، تقوى و عدالت بلکه تنها بدین جهت که از قریشاند. دختر پیغمبر (ع) نمىتوانست برابر این اجتهادها یا بهتر بگوئیم نوآورىها، آرام و یا خاموش بنشیند. باید مسلمانان را از این سنتشکنىها برحذر دارد، اگر پذیرفتند چه بهتر و اگر نه نزد خدا معذور خواهد بود.
این بود که خود را براى طرح شکایت در مجمع عمومى آماده ساخت. در حالیکه جمعى از زنان خویشاوندش گرد وى را گرفته بودند، روانه مسجد شد. نوشتهاند: چون به مسجد مىرفت راه رفتن او به راه رفتن پدرش پیغمبر مىماند. ابوبکر با گروهى از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بود. میان فاطمه (ع) و حاضران چادرى آویختند. دختر پیغمبر نخست نالهاى کرد که مجلس را لرزاند و حاضران به گریه افتادند، سپس لختى خاموش ماند تا مردم آرام گرفتند و خروشها خوابید آنگاه سخنان خود را آغاز کرد (2).
این سخنرانى، تاریخى، شیوا، بلیغ، گلهآمیز، ترساننده و آتشین است. قدیمترین سند که نویسنده این کتاب در دست دارد، و این خطبه در آن ضبط شده کتاب «بلاغات النساء» گرد آورده ابوالفضل احمد بن ابى طاهر مروزى متولد 204 و متوفاى 280 هجرى قمرى است.
کتاب او چنانکه از نامش پیداست مجموعهاى از خطبهها، گفتهها و شعرهاى زنان عرب در عهد اسلامى است. کتاب با خطبهاى نکوهش آمیز از عایشه دختر ابى بکر آغاز مىشود، و دومین خطبه از آن گفتار زهرا (ع) است.
احمد بن ابى طاهر این خطبه را به دو صورت و با دو روایت ضبط کرده است، اما در سندهاى متاخر از او هر دو فقره در هم آمیخته است و خطبه به یک صورت که شامل هر دو قسمت است دیده مىشود. نویسنده در رعایت کلمات او نوشته احمد بن ابى طاهر و در رعایت ترتیب متن، از کشف الغمه نوشته على بن عیسى اربلى متوفاى 693 هجرى قمرى پیروى کرده است.
درباره سند و متن این خطبه از دیر باز (سالها پیش از احمد بن ابى طاهر) گفتگوها رفته است. احمد بن ابى طاهر گوید:
به ابوالحسن زید بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب گفتم: مردم گمان دارند این خطبه با چنین بلاغت از آن فاطمه نیست و بر ساخته ابو العیناء است.
وى در پاسخ گفت:
من پیرمردان آل ابو طالب را دیدم که این خطبه را از پدران خود روایت مىکردند، و به فرزندان خویش تعلیم مىدادند.
پدر من از جدم این خطبه را از دختر پیغمبر روایت کرده است. بزرگان شیعه پیش از آنکه جد ابو العیناء متولد شود، آنرا روایت مىکردند و به یکدیگر درس مىدادند. سپس گفت:
چگونه آنان خطبه فاطمه را انکار مىکنند و خطبه عایشه را به هنگام مرگ پدرش مىپذیرند. (3)
ابن ابى الحدید نیز این گفتگو را به همین صورت از سید مرتضى و او از مرزبانى و او به اسناد خود از عبید الله پسر احمد بن ابى طاهر آورده است (4).
چنانکه دیدیم به نقل مؤلف بلاغات النساء (در هر سه نسخه کتاب که در دست نویسنده است)(5)این گفتگو بین او و ابوالحسن زید بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب رخ داده.
لیکن پذیرفتن این روایت با این سند، دشوار مىنماید، بلکه غیر قابل قبول است. زید بن على بن الحسین به سال یکصد و بیست و دو شهید شده و احمد بن ابى طاهر چنانکه نوشتم به سال 204 هجرى قمرى بدنیا آمده پس نمىتوان گفت او چنین پرسشى را از زید بن على بن حسین (ع) کرده است.
مسلما نویسندگان حدیث را در ضبط سند سهوى دست داده است. تا آنجا که تتبع کردهام تنها عالم رجالى معاصر آقاى شیخ محمد تقى شوشترى این اشتباه را دریافته و نوشته است این گفتگو بین احمد بن ابى طاهر و زید بن على بن الحسین بن زید است (6)و مؤید این نظر این است که مؤلف بلاغات النساء در جاى دیگر کتاب خود حدیثى از زید بن على بن حسین بن زید العلوى آورده و این هر دو زید یکى است (7).
و شگفت است که چنین اشتباه در دو چاپ بلاغات النساء باقى مانده و شگفتتر اینکه در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید نیز راه یافته است.
به هر حال این خطبه گذشته از این سند قدیمى در کتابهاى معتبر علماى شیعه و سنت و جماعت ضبط است.
گمان دارم بعض نویسندگان سیرت و محدثان سنت و جماعت (اگر خداى نخواسته دستخوش هواى نفس نشدهاند) از آن جهت چنین خطبهاى را بر ساخته دانستهاند، که فراوان از آرایشهاى لفظى و معنوى و مخصوصا صنعت سجع برخوردار است. اینان مىپندارند هر گاه سخنرانى در جمع مردم خطبه بخواند، گفتار او نثر مرسل خواهد بود. بخصوص که گوینده در مقام طرح شکایت و دادخواهى باشد.
اگر موجب توهّم همین است و خردهگیرى اینان نه از راه حسد و کین است، باید گفت حقیقت نه چنین است. در خطبه دختر پیغمبر تشبیه، استعاره و کنایه به کار رفته است. نظیر چنین صنعتهاى لفظى و معنوى را در گفتارهاى کوتاه صحابه و مردم حجاز در صدر اسلام، فراوان مىبینیم، چه رسد به خانواده پیغمبر. از صنعتهاى لفظى، موازنه، ترصیع، تضاد و بیشتر از همه سجع در این سخنرانى موجود است.
هنر سجع گوئى در خاندان پیغمبر امرى طبیعى بوده است. ما مىدانیم پیش از اسلام سخن به سجع گفتن در مکه رواج داشت. نخستین دسته از آیات مکى قرآن کریم فراوان از این صنعت برخودار است.
دختر پیغمبر و شوى او على بن ابى طالب و فرزندان او به حکم وراثت، و نیز تحت تاثیر آیههاى قرآن به سجع گوئى خو گرفته بودند.
در خطبههاى على علیه السلام کمتر عبارتى را مىبینیم که مسجع نباشد. فرزندان او نیز چنین بودهاند. هنگامى که زینب (ع) در مجلس پسر زیاد به زشتگوئى او پاسخ مىداد گفت:
-«مهتر ما را کشتى! از خویشانم کسى نهشتى! نهال ما را شکستى! ریشه ما را از هم گسستى! اگر درمان تو این است آرى چنین است»! . (8)()
ابن زیاد گفت «سخن به سجع مىگوید؛ پدرش نیز سخنهاى مسجع مىگفت.» گذشته از خاندان هاشم بیشتر مردان و زنان تیره عبد مناف نیز از این هنر برخوردار بودند. روزى که معاویه مىخواست فرزندش یزید را نامزد خلافت کند از عبد الله پسر زبیر پرسید چه میگوئى؟ پاسخ داد:
-فاش میگویم نه در نهان. آنرا که راست گوید برادرت بدان. پیش از آنکه پشیمان شوى بیندیش! و نیک بنگر آنگاه قدم نه فرا پیش! چه پیش از قدم نهادن نگریستن باید، و پیش از پشیمان شدن اندیشیدن شاید. معاویه خندید و گفت روباه مکارى در پیرى سجع گفتن آموختهاى نیازى بدین سجع دراز نیست. (9)
بارى نویسنده کوشیده است در برگردان این خطبه به نثر فارسى تا آنجا که میتواند هنرهاى لفظى و معنوى را نگاهدارد. مخصوصا هنر سجع را تا حد ممکن رعایت کرده است و اگر در فقرههائى از ترجمه لفظ به لفظ منصرف شده به خاطر رعایت این ظرافتها بوده است:
خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها
ستایش خداى را بر آنچه ارزانى داشت. و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهاى فراگیر که از چشمه لطفش جوشید. و عطاهاى فراوان که بخشید. و نثار احسان که پیاپى پاشید. نعمتهایى که از شمار افزون است. و پاداش آن از توان بیرون. و درک نهایتش نه در حد اندیشه ناموزون.
سپاس را مایه فزونى نعمت نمود. و ستایش را سبب فراوانى پاداش فرمود. و به درخواست پیاپى بر عطاى خود بیفزود. گواهى مىدهم که خداى جهان یکى است. و جز او خدائى نیست. ترجمان این گواهى دوستى بىآلایش است. و پایندان این اعتقاد، دلهاى با بینش. و راهنماى رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایى که دیدگان او را دیدن نتوانند، و گمانها چونى و چگونگى او را ندانند. (10)همه چیز را از هیچ پدید آورد. و بى نمونهاى انشا کرد. نه به آفرینش آنها نیازى داشت. و نه از آن خلقتسودى برداشت. جز آنکه خواست قدرتش را آشکار سازد. و آفریدگان را بندهوار بنوازد. و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبردارى نهاد. و نافرمانان را به کیفر بیم داد. تا بندگان را از عقوبت برهاند، و به بهشت کشاند.
گواهى مىدهم که پدرم محمد بنده او و فرستاده اوست. پیش از آنکه او را بیافریند برگزید. و پیش از پیمبرى تشریف انتخاب بخشید و به نامیش نامید که مىسزید.
و این هنگامى بود که آفریدگان از دیده نهان بودند. و در پس پرده بیم نگران. و در پهنه بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان همه کارها را دانا بود. و بر دگرگونىهاى روزگار محیط بینا. و به سرنوشت هر چیز آشنا. محمد (ص) را بر انگیخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند. پیغمبر که درود خدا بر او باد دید: هر فرقهاى دینى گزیده. و هر گروه در روشنائى شعلهاى خزیده. و هر دستهاى به بتى نماز برده. و همگان یاد خدائى را که مىشناسند از خاطر ستردهاند (11).
پس خداى بزرگ، تاریکىها را به نور محمد روشن ساخت. و دلها را از تیرگى کفر بپرداخت. و پردههائى که بر دیدهها افتاده بود به یکسو انداخت. سپس از روى گزینش و مهربانى جوار خویش را بدو ارزانى داشت. و رنج این جهان که خوش نمىداشت، از دل او برداشت. و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت. و چتر دولتش را در همسایگى خود افراشت. و طغراى مغفرت و رضوان را به نام او نگاشت.
درود خدا و برکات او بر محمد (ص) پیمبر رحمت، امین وحى و رسالت و گزیده از آفریدگان و امتباد.
سپس به مجلسیان نگریست و چنین فرمود:
شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام، و حاملان دین و احکام، و امانتداران حق و رسانندگان آن به خلقید.
حقى را از خدا عهده دارید. و عهدى را که با او بسته اید بدرفتار. ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت. و تاویل کتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجتهاى آن آشکار است، و آنچه درباره ماست پدیدار. و برهان آن روشن. و از تاریکى گمان به کنار. و آواى آن در گوش مایه آرام و قرار. و پیروی اش راهگشاى روضه رحمت پروردگار. و شنونده آن در دو جهان رستگار. (12)
دلیلهاى روشن الهى را در پرتو آیتهاى آن توان دید. و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام هاى خدا را بیان دارنده است. و حلالهاى او را رخصت دهنده. و مستحبات را نماینده. و شریعت را راهگشاینده. و این همه را با رساترین تعبیر گوینده. و با روشنترین بیان رساننده. سپس ایمان را واجب فرمود. و بدان زنگ شرک را از دلهاتان زدود (13).
و با نماز خودپرستى را از شما دور نمود. روزه را نشان دهنده دوستى بى آمیغ ساخت. و زکات را مایه افزایش روزى بى دریغ. و حج را آزماینده درجات دین. و عدالت را نمودار مرتبه یقین. و پیروى ما را مایه وفاق. و امامت ما را مانع افتراق. و دوستى (14)ما را عزت مسلمانى. و بازداشتن نفس (15)را موجب نجات، و قصاص (16)را سبب بقاء زندگانى. (17)وفاء به نذر را موجب آمرزش کرد. و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از کم فروشى و کاهش. فرمود مىخوارگى نکنند تا تن و جان از پلیدى پاک سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند، تا خویشتن را سزاوار لعنت (18)نسازند. دزدى را منع کرد تا راه عفت پویند. و شرک را حرام فرمود تا به اخلاص طریق یکتاپرستى جویند«پس چنانکه باید، ترس از خدا را پیشه گیرید و جز مسلمان ممیرید! »آنچه فرموده است به جا آرید و خود را از آنچه نهى کرده بازدارید که«تنها دانایان از خدا مىترسند» (19).
سپس گفت: مردم. چنانکه در آغاز سخن گفتم: من فاطمهام و پدرم محمد (ص) است«همانا پیمبرى از میان شما به سوى شما آمد که رنج شما بر او دشوار بود، و به گرویدنتان امیدوار و بر مؤمنان مهربان و غمخوار».
اگر او را بشناسید مىبینید او پدر من است، نه پدر زنان شما. و برادر پسر عموى من است نه مردان شما. او رسالتخود را به گوش مردم رساند. و آنان را از عذاب الهى ترساند. فرق و پشت مشرکان را به تازیانه توحید خست. و شوکت بت و بتپرستان را درهم شکست (20).
تا جمع کافران از هم گسیخت. صبح ایمان دمید. و نقاب از چهره حقیقت فرو کشید. زبان پیشواى دین در مقام شد. و شیاطین سخنور لال. در آن هنگام شما مردم بر کنار مغاکى از آتش بودید خوار. و در دیده همگان بیمقدار. لقمه هر خورنده. و شکار هر درنده. و لگد کوب هر رونده. نوشیدنی تان آب گندیده و ناگوار. خوردنی تان پوست جانور و مردار. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه و همجوار. تا آنکه خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاک مذلت برداشت. و سرتان را به اوج رفعت افراشت.
پس از آنهمه رنجها که دید و سختى که کشید. رزم آوران ماجراجو، و سرکشان درنده خو. و جهودان دین به دنیا فروش، و ترسایان حقیقت نانیوش، از هر سو بر وى تاختند. و با او نرد مخالفت باختند (21). هر گاه آتش کینه افروختند، آنرا خاموش ساخت. و گاهى که گمراهى سر برداشت، یا مشرکى دهان به ژاژ انباشت، برادرش على را در کام آنان انداخت. على (ع) باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت. و کار آنان با دم شمشیر بساخت.
او این رنج را براى خدا مىکشید. و در آن خشنودى پروردگار و رضاى پیغمبر را مىدید. و مهترى اولیاى حق را مىخرید. اما در آن روزها، شما در زندگانى راحت آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید (22).
چون خداى تعالى همسایگى پیمبران را براى رسول خویش گزید، دو روئى آشکار شد، و کالاى دین بى خریدار. هر گمراهى دعوی دار و هر گمنامى سالار. و هر یاوه گوئى در کوى و برزن در پى گرمى بازار. شیطان از کمینگاه خود سر بر آورد و شما را به خود دعوت کرد. و دید چه زود سخنش را شنیدید و سبک در پى او دویدید و در دام فریبش خزیدید. و به آواز او رقصیدید.
هنوز دو روزى از مرگ پیغمبرتان نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته، آنچه نبایست، گردید. و آنچه از آنتان نبود بردید. و بدعتى بزرگ پدید آوردید (23).
به گمان خود خواستید فتنه برنخیزد، و خونى نریزد، اما در آتش فتنه فتادید. و آنچه کشتید به باد دادید. که دوزخ جاى کافرانست. و منزلگاه بدکاران. شما کجا؟ و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ مىگوئید! و راهى جز راه حق مىپویید! و گرنه این کتاب خداست میان شما! نشانههایش بى کم و کاست هویدا. و امر و نهى آن روشن و آشکارا. آیا داورى جز قرآن مىگیرید؟ یا ستمکارانه گفته شیطان را مىپذیرید؟ «کسیکه جز اسلام دینى پذیرد، روى رضاى پروردگار نبیند. و در آن جهان با زیانکاران نشیند» (24)
چندان درنگ نکردید که این ستور سرکش رام و کار نخستین تمام گردد. نوائى دیگر ساز و سخنى جز آنچه در دل دارید آغاز کردید! مىپندارید ما میراثى نداریم. در تحمل این ستم نیز بردباریم. و بر سختى این جراحت پایداریم.
مگر به روش جاهلیت مىگرایید؟ و راه گمراهى مىپیمایید؟ «براى مردم با ایمان چه داورى بهتر از خداى جهان»؟
اى مهاجران! این حکم خداست که میراث مرا بربایند و حرمتم را نپایند؟ پسر ابو قحافه! خدا گفته تو از پدر ارث برى و میراث مرا از من ببرى؟ این چه بدعتى است در دین مىگذارید! مگر از داور روز رستاخیز خبر ندارید (25).
اکنون تا دیدار آن جهان این ستور آماده و زین بر نهاده (26)ترا ارزانى! وعدهگاه، روز رستاخیز! خواهان محمد (ص) و داور خداى عزیز! آنروز ستمکار رسوا و زیانکار و حق ستمدیده برقرار خواهد شد! به زودى خواهید دید که هر خبرى را جایگاهى است و هر مظلومى را پناهى.
پس به روضه پدر نگریست و گفت:
رفتى و پس از تو فتنه برپا شد کینهاى نهفته آشکار شد این باغ خزان گرفت و بى برگشت و ین جمع به هم فتاد و تنها شد (27)
اى گروه مؤمنین! اى یاوران دین! اى پشتیبانان اسلام! چرا حق مرا نمىگیرید؟ چرا دیده به هم نهاده و ستمى را که به من مىرود مىپذیرید؟ مگر نه پدرم فرمود احترام فرزند حرمت پدر است؟ چه زود رنگ پذیرفتید. و بى درنگ در غفلتخفتید. پیش خود مىگوئید محمد (ص) مرد، آرى مرد و جان به خدا سپرد! مصیبتى است بزرگ و اندوهى است سترگ. شکافى است که هر دم گشاید. و هرگز به هم نیاید. فقدان او زمین را لباس ظلمت پوشاند و گزیدگان خدا را به سوک نشاند. شاخ امید بىبر و کوهها زیر و زبر شد. حرمتها تباه و حریمها بىپناه ماند. اما نه چنانست که شما این تقدیر الهى را ندانید و از آن بىخبر مانید. قرآن در دسترس ماست شب و روز مىخوانید. چرا و چگونه معنى آنرا نمىدانید؟ که پیمبران پیش از او نیز مردند و جان به خدا سپردند (28).
محمد جز پیغمبرى نبود. پیغمبرانى پیش از او آمدند و رفتند. اگر او کشته شود یا بمیرد شما به گذشته خود باز مىگردید؟ کسی که چنین کند خدا را زیانى نمىرساند. و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.
آوه! پسران قیله (29)پیش چشم شما میراث پدرم ببرند! و حرمتم را ننگرند! و شما همچون بیهوشان فریاد مرا نانیوشان؟ حالیکه سربازان دارید با ساز و برگ فراوان و اثاث و خانههاى آبادان (30).
امروز شما گزیدگان خدا، پشتیبان دین، و یاوران پیغمبر و مؤمنین، و حامیان اهل بیت طاهرینید! شمائید که با بتپرستان عرب در افتادید! و برابر لشکرهاى گران ایستادید! چند که از ما فرمانبردار، و در راه حق پایدار بودید، نام اسلام را بلند، و مسلمانان را ارجمند، و مشرکان را تار و مار، و نظم را برقرار، و آتش جنگ را خاموش، و کافران را حلقه بندگى در گوش کردید. اکنون پس از آنهمه زبان آورى دم فرو بستید، و پس از پیش روى واپس نشستید (31)آنهم برابر مردمى که پیمان خود را گسستند. و حکم خدا را کار نبستند. «از اینان بیم مدارید، تا هستید. از خدا بترسید اگر حق پرستید! »اما جز این نیست که به تن آسانى خو کردهاید. و به سایه امن و خوشى رخت بردهاید. از دین خستهاید و از جهاد در راه خدا نشستهاید و آنچه را شنیده کار نبسته (32)بدانید که:
گر جمله کاینات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد (33)
من آنچه شرط بلاغ است با شما گفتم. اما مىدانم خوارید و در چنگال زبونى گرفتار. چه کنم که دلم خونست؟ و بازداشتن زبان شکایت، از طاقت برون! و نیز مىگویم براى اتمام حجت بر شما مردم دون! بگیرید! این لقمه گلوگیر به شما ارزانى، و ننگ و حق شکنى و حقیقت پوشى بر شما جاودانى باد. اما شما را آسوده نگذارد تا به آتش افروخته خدا بیازارد! آتشى که هر دم فروزد و دل و جان را بسوزد. آنچه مىکنید خدا مىبیند. و ستمکار به زودى داند که در کجا نشیند. من پایان کار را نگرانم و چون پدرم شما را از عذاب خدا مىترسانم. به انتظار بنشینید تا میوه درختى را که کشتید بچینید و کیفر کارى را که کردید ببینید (34).
پاسخ ابوبکر به دختر پیغمبر
«و من ینقلب على عقبیه فلن یضر الله شیئا»(35).
در آن اجتماع که نیمى مجذوب و نیمى مرغوب بودند، این سخنان آتشین که از دلى داغدار برخاسته چه اثرى نهاده است؟خدا مىداند. تاریخ و سندهاى دست اول جز اشارتهاى مبهم چیزى ثبت نکرده است. اگر هم در ضبط داشته، در اثر دستکارىهاى فراوان به ما نرسیده است. مسلماً گفتههاى دختر پیغمبر، و همسر پسر عموى او در چنان مجمع بدون عکس العمل نبوده است. دخترى که هر چه آن مردم در آن روز داشتند از برکت پدر او مادر او بود، پدرى که دیروز مرده و امروز حق فرزندش را از وى گرفتهاند. اگر در چنان جمع مهاجران مصلحت خویش را در آن دیدهاند که خاموش باشند، انصار چنان نبودهاند. آنان ناخرسندى خود را در سقیفه نشان دادند، و این خردهگیرى محرک خوبى بوده است.
اما آنان چه گفتهاند، و چه شنیدهاند، همزبان شدهاند؟ به اعتراض برخاستهاند؟ نمىدانیم. آیا تنها به افسوس و دریغ بسنده کردهاند، خدا مىداند. شاید گفتهاند کارى است گذشته. حکومتى روى کار است و باید او را تقویت کرد، و مصلحت مسلمانان در این است که اگر یکدل نیستند بارى یکزبان باشند، چه جز شهر مدینه از همه جا بوى سرکشى به دماغ مىرسد.
اما چنانکه نوشتهاند (36)ابوبکر در آن جمع پاسخ دختر پیغمبر را چنین داد (37):
-دختر پیغمبر! پدرت غمخوار مؤمنان و بر آنان مهربان، و دشمن کافران و مظهر قهر یزدان بر ایشان بود. اگر نسب او را بجوئیم، او پدر تو است نه پدر دیگر زنان. برادر پسر عموى تو است نه دیگر مردان. در دیده او از همه خویشاوندان برتر، و در کارهاى بزرگ او را یاور بود. جز سعادتمند شما را دوست ندارد و جز پست نژاد تخم دشمنی تان را در دل نکارد.
شما در آن جهان ما را پیشوا و به سوى بهشت رهگشایید. من چه حق دارم که پسر عمت را از خلافت بازدارم! اما فدک و آنچه پدرت به تو داده اگر حق تو است و من از تو گرفتهام ستمکارم.
اما میراث، می دانى پدرت گفته است: «ما پیمبران میراث نمىگذاریم. آنچه از ما بماند صدقه است».
و نیز گوید: «سلیمان از داود ارث برد» (39)این دو پیمبرند و ارث نهادند و ارث بردند. آنچه به ارث نمىرسد پیمبرى است نه مال و منال. چرا ارث پدرم را از من مىگیرند. آیا در کتاب خدا فاطمه دختر محمد (ص) از این حکم بیرون شده است؟ اگر چنین آیهاى است بگو تا بپذیرم.
آرشیوها
-
ارشیو مداحی
امام حسن مجتبی ع
ارشیو مطالب
موبایل
امام حسن عسکری ع
پیامبر اکرم
نرم افزار
امام زمان عج
فاطمه الزهرا
کتاب الکترونیک
حضرت زینب سلام الله علیه
حاج محمود کریمی
عبد الرضا هلالی
سید جواد ذاکر
حمید علیمی
جواد مقدم
سید مهدی میرداماد
مهدی مختاری
عباس طهماسپور
حاج محمد رضا طاهری
نزار قطری
کلیپ موبایل
حسین سیب سرخی
حاج مهدی اکبری
ملاباسم کربلایی
سید مجید بنی فاطمه
حاج حسن خلج
دانلود اثاری از مرحوم اغاسی
مجموعه صوتی ناله های فراق
گلچین سینه زنی و روضه از حاج منصور ارضی و بختیاری
دانلود مداحی مجتبی رمضانی
دانلود مداحی سلیم موذن زاده
دانلود مداحی حاج مهدی سلحشور
دانلود مداحی اسلام میرزائی
دانلود مداحی محمد رضا بزری
دانلود مداحی روح الله بهمنی
دانلود مداحی به مناسبت شهادت حضرت علی
دانلود مولودی ویژه میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام
دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان
دانلود مداحی به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
دانلود مداحی به مناسبت اربعین حسینی
دانلود مداحی به مناسبت شهادت امام رضا
امام محمد باقر علیه السلام
بهمن 1387
خرداد 1388
اسفند 1387
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
دی 88
بهمن 88
فروردین 89
مرداد 89
غیرآرشیویها
-
گلچین مولودی امام رضا
دلنوشته های یک مستبصر
مراسم شب دوم دهه فاطمیه 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - حاج محمود
مراسم شب اول دهه فاطمیه 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - حاج محمود
خدا و دیگر هیچ " توکل "یکی دیگر از پایه های استوار زندگی پیامبر
ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
خبردادن از شهادت خویش
آگاهی از غیب
میوه دادن درخت خشکیده
سفره دار مدینه
[عناوین آرشیوشده]
پیوندها
-
هیئت محبان امام حسن مجتبی «علیه السلام»«عظیم جان آبادی»
سید «ترنه»
سید محمد جواد ذاکر طبا طبائی«ابوالفضل»
یک لحظه با یک طلبه«بنیسی»
خط سبز«وصال»
حس غریب«حس غریب»
روزنه «علیرضا خیاطی»
لیله القدر«عمار»
حضور سبز«منتظران»
یا فاطمه الزهرا «کنیزان حضرت زهرا»
سمیرای تنها«سمیرا»
یا ابا صالح المهدی ادرکنی«امید»
سید 74«سید»
نیلوفر عشق «مینا»
سردارپاسدارشهید مرتضی بصیری/مهندسی پرواز«ستایش»
فراموش شده ها «محمد حسین مقامی»
محرم «سید اولاد پیغمبر»
بایرن مونیخ «حمید دوست عزیزم»
مسجد عظیمی شیراز«محمد»
نشریه در انتظار ظهور«مبلغان مهدی »
صفحات انتظار در فراق گل نرگس«عبد عاصی»
حسینیه«حسن»
به نام وجود باوجودی که وجودبی وجودم زوجود با وجودش شده موجود
عصر ظهور
عاشقان وصال
انتظار سبز ( خواهر خوبم سعیده )
نیلوفر عشق «مینا»
یک قدم تا پشت خاکریز
شیعه مذهب برتر Shia a Better religion
دم مسیحائی
مبادا روی لاله ها پا گذاریم
عطر نرگس
شکوفه نرگس
کریمه اهل بیت حضرت معصومه
تا صبح انتظار
نوشته های یک مهندس شیعه(صنایع)
موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران
عدل الهی Divine Justice
لبـــــگزه
کانون فرهنگی و هنری صالحین
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
نورالهدی
حاج رضوان
... حبل المتین ...
سئوالهای منتظر جواب
قافله شهداء
سجاده ای پر از یاس
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
ایحسب الانسان ان یترک سدی
غریب روزگار یوسف زهرا
عشق و......
کجایید ای شهیدان خدایی
هامون و تفتان
Lovely
آقاشیر
وبلاگ گروهی موج
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
زمزمه های عطار
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
کـــــلام نـــو
انتظار
ابن یاسین
mansour13
سیر بی سلوک ( مجاهدیان )
خلوت تنهایی
نهج البلاغه
در سایه سار وحدت
فرشتگان رنجور
روح .راه .ارامش
رنگارنگه
هر چی بخوای می تونی اینجا پیدا کنی ...
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
اس ام اس عاشقانه
ماهیان آکواریمی
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
حریم یاس
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
یا مهدی(عج) ادرکنی
صبح سپید
حاج مهدی مختاری
موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران
انتخاب
یه سایت با حال
● بندیر ●
شهیدالسید عباس الموسوی
تبلیغ ِآگهی
PARANDEYE 3 PA
شفاعت
مذهب عشق
عاشق آسمونی
.: شهر عشق :.
دهاتی
شایگان♥®♥
سربازی در مسیر
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
پیوندهای روزانه
-
مجموعه از ادعیه و زیارات ویژه موبایل [2392]
دعا روزهای ماه مبارک رمضان [823]
ترتیل قرآن به تفکیک سی جز استاد شاطری [973]
ترتیل کل قرآن با صدای استاد سعیدیان [720]
ترتیل قرآن با صدای استاد پرهیزگار [1179]
مجموعه قرائت های مجلسی ویژه ماه رمضان [695]
تقویم اسلامی سال 1387 (نفحات) با امکانات ویژه [1387]
نرم افزار احکام همراه(رساله کامل 9 تن از مراجع) جاوا [1758]
نرم افزار رمضانیه [959]
برنامه اوقات شرعی نسخه 3.5 [1103]
آشنایی با فرقه ضالیه بهائیت [921]
ویژه نامه شهادت حضرت زهرا -دانلود مداحی فیلم کلیپ عکس [4023]
نرم افزار مناسک حج برا موبایل [847]
نرم افزار قران برا نوکیا [1327]
نرم افزار مفتاتیح الجنان برای موبایل [2195]
[آرشیو(27)]