دانم كه نيم لايق ديدار جمالت
اما چه كنم با تو و با شوق وصالت
از صفحه دل خاطر تو محو نگردد
بيرون نرود از سر من فكرو خيالت
بيچاره بود آنكه به تو كار ندارد
هيهات از اين غفلت و اين سوز جهالت
تو باب خدا هستي و ما سائل اي باب
ما را به تو دادست خداوند حوالت
يا ابا صالح المهدي ادركنا