سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بشارت تولد زینب و گریه على (ع )

یکشنبه 87/2/22 3:9 عصر| | نظر

بشارت تولد زینب و گریه على (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ هر پدرى را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گردید، جز على بن ابى طالب (ع ) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.

در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤ منین (ع ) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (ع ) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده

امیرالمؤ منین (ع ) از شنیدن این سخن بى اختیار اشک از دیده هاى مبارک به رخسار همایونش جارى شد. چون حسین (ع ) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش ره درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جارى گشت و عرض کرد: ((بابا فدایت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گریه مى کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست ؟))

على (ع ) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور دیده ! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.))که اشاره به واقعه کربلا مى کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.

چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت . آن حضرت بگریست و فرمود: ((اى سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامى مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود، الخ ))(4)


گریه جبرئیل بر مصایب زینب (س )

یکشنبه 87/2/22 3:8 عصر| | نظر

گریه جبرئیل بر مصایب زینب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س )، حسین (ع ) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص ) آمد و عرض کرد: ((خداوند به من خواهرى عطا کرده است )). پیامبر(ص ) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (ع ) پرسید: ((براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟)).< p/> پیامبر(ص ) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.))

تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (ص ) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (ص ) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض ‍ کرد: ((این دختر (زینب ) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع ) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.))

پیامبر (ص ) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س ) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (س ) از علت آن پرسید. پیامبر (ص ) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (س ) وارد مى شود، براى زهرا(س ) بیان کرد.

حضرت زهرا (س ) پرسید: ((اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (س ) گریه کند کیست ؟ پیامبر اکرم (ص ) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع ) گریه مى کند))(3)


ولادت و پرورش زینب

یکشنبه 87/2/22 3:8 عصر| | نظر

ولادت و پرورش زینب

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ درست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبرى (س ) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنیا آمده ، و تربیت و پرورش ‍ آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بى مانند در کنار پیغمبر اکرم (ص ) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و از پستان زهراى مرضیه (س ) شیر وحى مکیده ، و از دست پسر عموى پیغمبر، امیرالمؤ منین (ع ) غذا و خوراک خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاکیزه ، و با سعادت و نیکبختى ، و پرورش یافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاکدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشیده شده ، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگى داشتند، و همین بس است که مربى و مؤ دب و معلم او ایشان باشند.(2)


فضایل و خصایص زینب کبرى (س )

یکشنبه 87/2/22 3:7 عصر| | نظر

فضایل و خصایص زینب کبرى (س )

تولد زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ زینب کبرى (س ) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص ) رسید. رسول خدا (ص ) براى دیدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س ) آمد و به دختر خود فاطمه (س ) فرمود: ((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )). فاطمه (س ) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص ) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص ) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى ؟! رسول خدا (ص ) فرمود: ((گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند)).

در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س ) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند)).(1)


<      1   2   3   4   5      
مشترک RSS وبلاگ شوید

آرشیوها

پیوند‌ها