سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلام حق از زبان کودک

یکشنبه 86/6/25 8:25 صبح| امام حسن مجتبی | نظر

کلام حق از زبان کودک


در سال ششم هجری میان پیامبر و کفار مکه قرار دادی امضا شد که در آن هر دو طرف صلحی به مدت ده سال را پذیرفته بودند

دو سال از این پیمان گذشته بود که روزی یکی از کفار هم‌پیمان قریش با سرودن شعری توهین آمیز بر پیامبر اسلام اهانت کرد. این عمل بر قبیله خُزاعه که هم‌پیمان پیامبر بودند گران آمده و موجب درگیری میان دو طرف گردید 

ابوسفیان به ناچار برای میانجی‌گری نزد امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) رفت و از او خواست که پیش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شفاعت نماید.

امام حسن نزد ابوسفیان رفت و با یک دست بر بینی او و با دست دیگر بر محاسن او زد و خداوند او را به زبان آورد تا بگوید: ای ابوسفیان! بگو جز خدای یکتا خدایی نیست و محمد رسول خداست، تا من (برایت) شفاعت کنم

علی (علیه السلام) در جواب فرمود: پیامبر خدا با شما پیمانی بست و هرگز از پیمانش برنمی‏گردد... در این هنگام، حضرت فاطمه در پشت پرده ایستاده بود و امام حسن (علیه السلام) که کودک چهارده ماهه‌ای بیش نبود پیش او بود،  ابوسفیان خواست که حضرت فاطمه اجازه دهد امام حسن، نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از ابوسفیان شفاعت کند. با شنیدن این سخن، امام حسن نزد ابوسفیان رفت و با یک دست بر بینی او و با دست دیگر بر محاسن او زد و خداوند او را به زبان آورد تا بگوید: ای ابوسفیان! بگو جز خدای یکتا خدایی نیست و محمد رسول خداست، تا من (برایت) شفاعت کنم. اینجا بود که علی علیه السلام (از سر ذوق) فرموند: سپاس و ستایش خداوندی را که در خاندان محمد از میان خودشان کسی را مانند یحیی بن زکریا قرار داد (که در کودکی به اذن خدا زبان به حق گشود) و این آیه 12 سوره مریم را تلاوت کرد.»

 

متن روایت:

مناقب ابن شهرآشوب (1): محمد بن إسحاق بالاسناد جاء أبو سفیان إلى علی ( علیه السلام ) فقال : یا أبا الحسن جئتک فی حاجة ، قال : وفیم جئتنی ؟ قال : تمشی معی إلى ابن عمک محمد فتسأله أن یعقد لنا عقدا ویکتب لنا کتابا ، فقال : یا أبا سفیان لقد عقد لک رسول الله عقدا لا یرجع عنه أبدا وکانت فاطمة من وراء الستر ، والحسن یدرج بین یدیها وهو طفل من أبناء أربعة عشر شهرا فقال لها : یا بنت محمد ! قولی لهذا الطفل یکلم لی جده فیسود بکلامه العرب والعجم ، فأقبل الحسن ( علیه السلام ) إلى أبی سفیان وضرب إحدى یدیه على أنفه والأخرى على لحیته ثم أنطقه الله عز وجل بأن قال : یا أبا سفیان ! قل لا إله إلا الله محمد رسول الله حتى أکون شفیعا فقال ( علیه السلام ) : الحمد لله الذی جعل فی آل محمد من ذریة محمد المصطفى نظیر یحیى بن زکریا ( وآتیناه الحکم صبیا ) ( 2 )

_________________________

1. بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 43 - ص 326

2. سوره مریم، آیه 12.

 

امام حسن

مشترک RSS وبلاگ شوید

آرشیوها

پیوند‌ها